دخترم - غزل


جمعه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۵

فیلم

بفرمایید این هم یه فیلم مستند که نمی دونم کی لینکش رو برام فرستاده و یک ساعت و نیمه هست... اگه خوشتون نیومد، شرمنده!
پ.ن. 1 : دیدین که چقدر زلم زیمبو رو اضافه کردم به وبلاگم. خودم هم از کارای خودم خندم می گیره. ولی سواتمون فقط در حد اضافه کردن همین زلم زیمبوها هست دیگه. شده مثل این آدمایی که بلد نیستن خودشون رو خوشگل کنن، میرن هرچی رو که دارن به خودشون آویزون می کنن.
هرکاری کردم نتونستم این دو تا ساعت رو بذارم کنارهم. البته می تونم ساعت های کوچیکتر بذارم که جا بشه. بازم هرکاری کردم نتونستم یکی از اون شمارشگر بالای این صفحه رو بذارم زیر اون یکی. چطوری می شه این کارا بکنم؟ بلد نیستم خب!
پ.ن. 2 : دارم فکرهامو می کنم برای انجام دادن یه کاری...