دخترم - غزل


دوشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۴

سه تا موضوع

اول اینکه نمی دونم این وبلاگ من چه جوریه که تا یکی کامنت میذاره فوری سروصداش بلند میشه و پینگ میشه. عرضم به خوانندگان گرامی که هرکی بلده بیاد این وبلاگ بچه رو ساکت کنه.
دوم اینکه یکی واسم ایمیل زده و اینجوری عید رو تبریک گفته.
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت عشق کبوتر های مست
نرم نرمک میرسد بهار اینک
خوش به حال روزگار
"سال نو مبارک"
سوم اینکه آقای مهربان فرمودند که یک ایمیل از دانشگاه برای شما (که من باشم) به آدرس من اومده. منهم باور نکردم و گفتم که حتما" اشتباه می کنی و یا چشات گیلاس رو آلبالو می بینه و ازین حرفها. همین که ایمیل مربوطه را دیدم تا یک ساعت از خنده روده برشده بودم. نگو هی از خودم گفته بودم که من "مامان غزل" هستم و اسمم "افروز"ه و اینها. اونها هم قشنگ جوابمو را خطاب به "آقای مهربان" داده بودند و توی ایمیل "آقای مهربان" از دهنشون نیفتاده بود. خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودم. این اشتباه من به خندیدنش می ارزید.