دخترم - غزل


سه‌شنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۳

زندگی جریان داره

نمیخوام بگم که اول صبحی با خواندن خبری از ایران چه حالی شدم. بقیه خبرها و احساساتشون نوشته اند و خواهند نوشت و من لزومی نمی بینم که حرفهایشان را تکرارکنم. فقط همین را بدونین که کارم از گریه کردن گذشته به این می خندم.
دوتا وبلاگ بهتون معرفی می کنم که کمی ار حال و هوای غبار گرفته تون بیایین بیرون. زن و شوهری هردو جداگانه می نویسند. سر زدن به این زوج جوان پشیمانتان نمی کنه.