معلم سابقم
امروز که داشتم با دخمل گل می رفتم خرید، یهو یه خانمی دیدم که قیافش خیلی برام آشنا بود. اما ترسیدم بهش سلام کنم که بعدش بهم بگه تو کی هستی؟ 2 دلیل داشتم که شک کنم اون خانوم خودشه یا نه. دلیل اولش این بود که بعد از گذشت 10 سال طبیعتا" گذشت زمان روی صورتش می بایست ببینم که ندیدم تازشم کلی جوونتر به نظر می رسید، دلیل دومشم این بود که فلان خانوم اینجا چیکار می کنه؟!!! یعنی که اصلا" انتظار نداشتم که در میانسالی مهاجرت کنه و پاشه بیاد اینجا.
خلاصه اینکه دل و زدم به دریا و رفتم جلو و گفتم خانوم فلانی؟ معلم من بودین؟ که خودش بود و اونم فوری شناختم و اونم اصلا" انتظار نداشت که من اینجا باشم. گفت : اااا تو اینجا چیکار می کنی؟ کی اومدی و چیکار می کنی و از این حرفا...
چیزی که برام جالب بود اینه که خانومه می گفت اونقدر شاگردای سابقم رو اینجا می بینم که خدا میدونه. اسم چند تای دیگه از معلم هام هم گفت که همه شون به کانادا مهاجرت کرده اند.
سیل ایرانی ها فعلا" به اینجا سرازیره...
پ.ن. : نمیدونم چرا هروقت سر و قیافه ام نامرتبه، حتمن باید یه نفر آشنا ببیندم؟!!! :(
۲۰:۲۱ -
مامان غزل
![]() |