دخترم - غزل


شنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۵

کلک مرغابی!

چند تا کلک غذایی یاد گرفته ام که می خواستم توی کامنت دونی این وبلاگ بنویسم ولی فکر کردم شاید اینجا بهتر باشه.
توی این وبلاگ خیلی ها باهم رژیم می گیرن و همدیگه رو تشویق می کنن و تجربه های خودشون را با دیگرون شریک می کنن. من خیلی دلم می خواست که می تونستم با اینا رژیم بگیرم ولی متاسفانه نشد. ولی به محض اینکه وضعیتم کاملا" نرمال شد و تونستم ورزش رو شروع کنم با اینا همراه می شم.
خب توی این مدتی که مریض بودم، خیلی توی غذا خوردن دقت کردم. برنامه ی غذایی ام با اینکه سالم بود ولی بازم یک مقداری عوضش کردم که بیشتر پروتئین و فیبر داشته باشه و خیلی راضی ام. شماها رو نمی دونم ولی همینایی که من یاد گرفته ام به نظر خودم، خودش خیلیه.
مثلا" قبلا" یک کاسه از این سریال ها با شیر به عنوان صبحونه می خوردم ولی الان این سریال ها با شیر سویا (البته بدون شکر) می خورم که هم خیلی بهتر سیر می شم هم پر پروتئین هست و هم یک عالمه فیبر داره. بی خیال مزه و قیافه اش! چرا چپ چپ نیگام می کنین؟ بعله! من با نون و پنیر و گردو و چایی اصلا" میونه ایی ندارم!!!
اما اگه بخوام شیر رو بخورم که حتمن روزی حداقل یه لیوان می خورم، شاید بعضی وقتا شیر رو با این + عسل + دارچین نوش جوووون کنم. آی خوشمزه ان. این یکی آهن زیاد داره.
پاپ کورن (نصف یک بسته اش) 160 کالری داره و برای سیر شدن کافی هست. پاپ کورن بدون چربی را هم میشه پیدا کرد که کالری کمتر داره و بتونین یک بسته اش رو تا آخرش بخورین و حسرت به دل نمونین.
مارگارین رفتم از اینا خریدم. نون بیتا های فیبر هم خریدم و با همینا سه سوته پیتزا درست می کنم.
دیگه بقیه اش یادم نمیاد!
آقای مهربان می گه دیگه شورش رو درآوردی. من اما پرروتر از این حرفام. خب می خوام وقتی که 50 سالم شد، خوش هیکل و توی فرم باشم. آقای مهربان هرچی می خوره چاق نمی شه. خوشبحاااااااااااااالش. غزل هرچی رو که عشقش می کشه می خوره. نا سلامتی اون توی سن رشد هست.
کجایی اون روزایی که شام کتلت و کوکو سبزی و املت می خوردیم؟ کجایی اون روزایی که همه فامیل دور هم جمع می شدیم و بشقاب بشقاب پلو خورشت بادنجون و قورمه سبزی و خورش قیمه و چلو کباب و زرشک پلو مرغ می خوردیم و عین خیالمون هم نبود؟ کجایی اون جمعه هایی که صبحونه حلیم و کله پاچه و آش می خوردیم. البته من کله پاچه رو دوست ندارما.