دخترم - غزل


یکشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۵

نشونه

خدایا بنازم قدرتت را. دو سه روزی بود داشتم به چیزی فکر می کردم که چطوری و کی انجامش بدم، که خدای مهربونم خودش یه نشونه رو می کنه، یعنی که حالیم می کنه که کی اون کار انجام میشه و اصلا" می شه یا نه. فقط خدا کنه اشتباه نکرده باشم. اگه درست فهمیده باشم که مرسی هزار بار مرسی. تا ببینیم و تعریف کنیم.
اگه این اتفاق چند سال پیش افتاده بود، نه نشونه هه حالیم بود نه باورش داشتم. الان با اینکه به همه می گم مسلمون نیستم و مذهب ندارم ولی خیلی بیشتر از قبلنا به خدا و قدرتش ایمان و باور دارم.