دخترم - غزل


یکشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۵

قبلنا

قبلنا مثلا" هفت هشت سال پیش کار می کردم، دانشگاه می رفتم، کلاس زبان می رفتم، کلاس کامپیوتر می رفتم، کارهای دیگه می کردم، اوکی بودم. ولی الان اگه همون وضعیت رو دوباره داشته باشم استاپ می کنم و قاط می زنم اساسی. نمی دونم چرا؟ سنم رفته بالا؟
قبلنا شب امتحان تا صبح بیدار می موندم و درس می خوندم ولی الان حتی اگه یه عالمه درس داشته باشم، با خودم می گم امتحانو اگه افتادم به جهنم و می رم می خوابم. معلومه که اینطوری در جا می زنم و از این وضعیت اصلا" راضی و خوشحال نیستم.
اونوقتا که تین ایجری بودم، چیزهایی که خیلی دوست داشتم منو خیلی سر شوق می آوردن ولی الان این جوری نیستم. مثلا" استخر رفتن رو خیلی دوست داشتم و از هر فرصتی برای رفتنش استفاده می کردم یک ساعت هم باید راه می کوبیدم و می رفتم تا به استخر که اونور شهره، برسم، تازشم کلی خوشحال بودم که استخر رفته ام و بازم میرم. ولی الان نه دماغش رو دارم نه حالش در صورتیکه فاصله آپارتمان مون تا استخرفقط 6 طبقه است. درصورتیکه هنوزم استخر رفتن رو به اندازه قبل دوست دارم. یه جورایی بی احساس شده ام.