دخترم - غزل


پنجشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۴

عروسک اردکه

غزل در طی یک عملیات بی سابقه و جسورانه و متهورانه و احیانا" انتحاری اش عروسک اردکه و پلیور و کلاهش رو تا اونجایی که میتونست در یک کاسه آب و پودر فراوون مشت و مالش داد و شستش. همش نگران بودم که عکس العمل غزل وقتی که می بینه که اردکه تمیز ولی بی بو است چه خواهد بود. البته غزل کمی ناراحت شد ولی وقتی که من تمام عطر هایم را جلوش گذاشتم و به او گفتم که بوی همه شان را امتحان کند و هرکدام را که دوست داشت به اردکه عطر بزند که خوشبختانه مسئله به خوبی و خوشی تمام شد.