دخترم - غزل


سه‌شنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۴

آهای شخص ناشناس

من هیچوقت و به هیچ وجه از ناشنوایی ام ناراحت نبوده و نیستم. خیلی هم خوشحالم که با وجود ناشنوایی توانستم پا به پای افراد عادی درس بخوانم کار کنم ازدواج کنم و زندگی بسیار خوب و موفقی داشته باشم و در جامعه حضور داشته باشم. هیچوقت محتاج دلسوزی دیگران نبوده و نیستم و یادم میاید که یکبار در مصاحبه تلویزیونی تاکید می کردم که افراد معلول به هیچ وجه محتاج دلسوزی نیستند و تنها از راه راهنمایی میتوانید به اینگونه افراد کمک کنید همین و بس. بهترین هدیه ام بعد از غزل که دختری بسیار دوست داشتنی و باهوش است همان زندگی کردن در کانادا است را از خدا گرفته ام و هرروز خدا را شاکرم که فرصتی برایم پیش آورده که در کانادا زندگی کنم. هرچند زندگی در کانادا سختی ها و مشکلات خاص خودش را داره ولی با وجود تنهایی و بدون هیچ پشت گرمی (چه از نظر روحی چه از نظر مالی) و حتی ناشنوایی ام تونستم بر مشکلات غلبه کنم و از صفر شروع کنم و تا حدی موفق بشم. البته هنوز راه زیادی در پیش دارم که اون هم به لطف خدا امیدوارم که این راه رو طی کنم. هم من و هم آقای مهربان جزو تعداد انگشت شمار ناشنوایان تحصیلکرده ایرانی هستیم و هم پیشکسوتان. این را بدون هیچ اغراقی میگویم. آقای مهربان هم بیشترعمرش در ایران را صرف خدمت و کمک به همنوعانش کرده است و همچنین به عنوان ناشنوای بارز ایرانی در صحنه بین المللی شناخته شده است و دهها مقاله آقای مهربان در مورد ناشنوایان در مجلات مختلف ایرانی و خارجی چاپ شده است. همیشه باعث افتخار و سربلندی والدینمان بوده ایم و هستیم و تمام تلاشمان این است که باعث افتخار یگانه دخترمان غزل باشیم. عرضم از این همه روده درازی این است که به هیچ وجه قصد نداشتم که در این وبلاگ من و من کنم ولی در جواب به شخص ناشناس که دو بار کامنت گذاشته باید بگویم که شم من می گوید که اولا" این شخص آقا هستند و در ایران زندگی می کند و ثانیا" متاسفانه فرهنگ بسیار پایینی و همچنین بیماری روانی دارند که میخواهند با اینجور کامنت گذاشتن ها از آزار روحی دیگران لذت ببرند. بله! من و آقای مهربان هردو ناشنوا هستیم و در زندگی به هرچه که میخواستیم رسیدیم و بازهم خواهیم رسید. خیلی هم دلت بخواد که...
و ضمنا" خیلی بهتر است که اینگونه افراد به جای اینکه وقت را برای اینجور کامنت گذاشتن ها صرف کنند به فکر درمان بیماری خود باشند.
پ.ن. : دفعه اولی که این شخص ناشناس کامنت گذاشته بود و من پاکش کردم فوری پشیمان شدم. ممنون که دوباره کامنت گذاشتی و فرصتی پیش آوردی که جوابت را بدهم. بالاخره اینجا جایی است که بتونم مهارت ارتباطی خودم را با دیگران افزایش بدهم.