دخترم - غزل


جمعه، تیر ۲۲، ۱۳۸۶

زنده ام!

میدونم که پنج شنبه اومده و رفته و من هنوز زنده ام. اما از صبح که پا میشم اونقدر کار دارم تا شب که از خستگی همه جام درد می کنه و نای هیچ کاری ندارم. حتی جواب یه تشکر بعضی از ایمیل ها رو نمی تونم بدم. پس با شرمندگی فراوون فعلا" خداحافظ تا وفتی که بخت این وبلاگ باز شه!!!