عنوان نداره!
توی صف فروشگاه مواد غذایی ایستاده ام، جلوی من یک آقایی با قد تقریبا" دو متر که دویست کیلویی وزن داره ایستاده. یک نگاهی به چیزهایی که می خواد بخره میندازم، این چیزها رو برای خریدن برداشته:
یک بسته بزرگ چیپس، یک پیتزای بزرگ یخ زده، یک بسته مینی پیتزای یخ زده، یک بسته بیسکوییت (از اونایی که خیلی پر چربه که حالش نیست توی اینترنت سرچ کنم و نشونتون بدم.)، چند تا شیشه نوشابه بزرگ، چند تا غذای آماده مایکرویوی، چند تا غذای آماده کنسروی و بقیش یادم نمیاد...
بعد از خوب دیدن مواد غذایی اون آقا بی اختیار سرم چرخید که یک نگاهی به سبد خودم بیندازم:
گریپ فروت، پرتقال، لیمو ترش، آلو سیاه، سیب، چغندر، خیار، دو نوع سبزی، کاهو، گوجه فرنگی، ماست بدون چربی، چیز کرم کم چربی، پنیر پیتزای کم چربی، یک بسته توفو و یک بسته نون.
با خودم فکر کردم که احتمالا" اون آقای محترم "رضایت نامه مرگ زود هنگام" امضا کرده اند.
۰۷:۵۷ -
مامان غزل
![]() |