دخترم - غزل


دوشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۵

سال نو مبارک

هرکاری کردم که نیام اینجا و سال نو تبریک نگم، نشد که نشد. آخه هنوز دو پوند کم نکرده ام که هیچ، دو پوند دیگه هم روشه. با اجازتون ورزش هم هنوز شروع نکرده ام. پشتم حسابی باد خورده. از اون بدتر بساط پرخوری و شکلات خوری و کیک خوری هنوز پابرجا است. یکی از عزیزان شوکولات برام آورده که اونقدر خوشمزه ان که نمی تونم نخورمشون. ولی آی تعطیلات امسال خوش گذشت، آی خوش گذشت. بازم تا هفته دیگه برنامه مهمونی رفتن و مهمونی دادن روبراهه. شکر خدا. این اولین کریسمسی هست که واقعا" مزه اش دارم می چشم. از کریسمس سال های قبل هیچی نفهمیدم. به این می گن جا افتادن؟ بعضی وقتا با خودم فکر می کنم که خیلی دیر جا افتاده ام توی کشور دومم. نمی دونم والا. خب! بعد از این همه پرچونگی باید بگم که سال نوی همه مسیحی های عزیز و ایرونی های فرنگ نشین مبارک و امیدوارم که سال خوب و پر باری برای همه مون باشه.
در سال جدید چند تا هدف دارم:
1 - رسوندن خودم به 110 پوند و ادامه مستمر ورزش نه تنها برای کم کردن وزن، که برای سلامتی.
2 - محرمانه س!
3 - نمی تونم بگم!!!
دیگه همینا.
راستی از آقای مهربان یه قول خفن گرفته ام که توی سال جدید انجامش بده. به دیفال می گم که در یادش بمونه. :))