دخترم - غزل


یکشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۵

از هر دری

یه وبلاگ خصوصی تاسیس کردم که اونجا هرچی دل تنگم می خواد می نویسم و دارم باهاش خیلی حال می کنم. بنازم پیشرفت تکنولوژی و امکانات اینترنت رو.
کانادا جون توی کانادا باهاتون به جاهای مختلف میاد و همه چی رو براتون توضیح میده. فعلا" توی بیمارستان های کانادا بخصوص اونتاریو تشریف دارن. خوشبختانه ایشون حتی برای یک دقیقه عینک بد بینی هم ندارن و همه چی رو مثبت می بینن که به نظرم خیلی عالیه و گرنه کانادا چیزهای منفی زیادی داره ولی خوبی هاش بر بدی هاش می چربه.
آش شلغم درست کردم و اونایی که شلغم دوست ندارن می تونن این آش رو بخورن. خصوصا" که هوا داره سرد می شه و آش می چسبه این روزها. دستورش رو می خواهین بنویسم؟
امروز خیلی شارژم. هوا عالیه، یه دختر دارم شاه نداره، صبح ها بیدار می شه میاد پهلوی من یا باباش که بستگی به مودش داره و می گه خیلی دوستت دارم. ما هم صد برابر بیشتر دوستت داریم دختر گل. عاشقتیم.
یه جوک :
به تركه مي گن چرا از قبض آب و برق خوشت مي ياد؟ مي گه چون پشتش مي نويسن مش ترك گرامي!