ما ایرونیها
اینو که خوندم، دیگه نتونستم جلوی وبلاگ ننوشتنم رو بگیرم. بخونیدش:
»» تو مغازه ایرونی منتظر نوبتم بودم و یک دختر جوون به همراه شوهرش داشتند حساب میکردند.
فروشنده: خانم این برنج و اگه دو تا ببرین تخفیف داره ها!
دخترک: چند میشه؟
فروشنده: یکی ببری میشه 9.99 و دو تاش میشه 27.99 اما اگه دو تا ببری سومی مجانی میشه!
دخترک و شوهرش و من با دهن باز طرف و نگاه میکردیم. از شدت عصبانیت داشتم خفه میشدم. با خودم گفتم اگه دختره خواست قبول کنه بهش میگم نکنه این کار رو که خود دختره یک چیزی به شوهرش گفت و بعد هم یک برنج و برداشت و گفت همین بسه.دزدی مگه شاخ و دم داره؟
»» کنار دخلش یک گلدون گذاشته واسه همه اون رو حساب میکنه، اگه فهمیدی میگه، ساری! مال شما نیست؟ اگه نفهمیدی هم که نوش جونش.
»» با غذاش یک سالاد میده، میگم دو تا کوبیده بده با یک سالاد و یک ماست اضافه. غذا رو میاره میبینم فقط دو تا کوبیده آورده با یک سالاد و یک ماست. میگم پس دوتا سالاد دیگه کو؟ میگه گفتی دو تا کوبیده با یک سالاد و ماست! میگم گفتم دو تا کوبیده با یک سالاد و ماست اضافه! با لطف و کرم دو تا سالاد میده، میرم حساب کنم دو تا کوبیده حساب میکنه بعلاوه پول سالاد و ماست میگم خوب پدر جان این کجاش پیچیده بود؟ مگه کوبیده شما با سالاد نمیاد؟ میگه چرا! میگم خوب دو تا کوبیده بگم مگه دو تا سالاد نباید بهم بدی؟ میگه چرا! میگم پس داستان چی بود؟ میگه نوش جونت شما اصلا پول نده! میگم لطف شما زیاده اما سر من به این راحتی کلاه نمیره!
»» تازه یک هفته هست اومده میبینم با خوشحالی میگه موبایل خریدم! میگم چه خوب از کجا؟ میگه از این مغازه ایرونی سر یانگ میگم چقدر؟ چطور؟ میگه یارو خیلی لطف داشت، گوشی و داد 50 دلار، 50 دقیقه در روز هم زمان دارم با 1000 دقیقه آخر هفته ها که میشه رو هم حدود 40 دلار برای سه سال هم باهام قرارداد بستند که قیمت زیاد نشه!براش توضیح میدم که سرش کلاه رفته و بهش میگم بره تلفن و پس بده. از مغازه زنگ میزنه که این طرف میگه 50 دلار حق انبار داری! باید کم کنم ازت با 25 دلار هم پول سیم کارت! با طرف تلفنی گپ میزنم و میگم آخه این چه بیانصافی هست که کردی به این بنده خدا و .... اما آخر سر پول و ازش میگیره. وقتی میاد خونه میپرسم چی شد؟ میگه 57 دلار گرفت! میگه روی 50 دلار حق انبار داری (پول زور!) 7 درصد هم مالیات گرفته، میگم رسیدت کو؟ میگه رسید هم نداده!
»» یارو رو آوردم شیب جلو خونه رو درست کنه چون وقتی بارون میومد یک کم آب توی گاراژ میرفت، میگه میشه 4000 دلار میگم باشه انجام بده کارش میکنه و میره و کاگرها رو میاره و دو روزه کار و تموم میکنه. با اولین بارون تمام گاراژ رو آب برمیداره، ده برابر قبل! زنگ میزنم که فلانی تو گاراژ آب میاد! میگه قبلش هم میومد! تقصیر من نیست! میگم مرد حسابی تو 4000 دلار پول گرفتی که تو گاراژ آب نیاد! معلومه قبلش آب میومده! اگه نمیومد تو رو میخوام چی کار کنم! میگه کار ما گارانتی نداره!
»» زنگ زده که برنامه رستوران میخوام میگم میشه 1000 دلار برای دو نسخه میگه تخفیف بده میگم راحت دوره کمتر بدم نمیتونم بهت سرویس خوب بدم میگه پس قسطی بده میگم آخه 18000 دلار چک دارم که وصول نمیشه میگه من با باقی فرق دارم میگم باشه میگه برام کامپیوترها رو هم بخر میگم باشه روی هم میشه 5800 تا 4800 تا کامپیوترها و پرینتر و کش رجیستر و سیم و هاب و غیره 1000 تا هم برنامه میگه 1000 تا الان میدم باقی رو هم سه چهار ماهه! میگم پدر جان کامپیوترها رو که من باید خودم بخرم برات! یعنی میگی من از جیب خودم برات جنس بخرم که تو بعدا بهم آیا پول بدی آیا ندی! میگه میدم! 5000 کلا هم بیشتر نمیدم اگه نمیخوای یکی هست کل کار و با 2000 تا میکنه اما من میخوام با ایرونی کار کنم! میگم مخلص تو هم هستم لطف کن بده به اون طرف کار و بکنه به جون بچههام خوشحال هم میشم که تو سود کنی!هفته بعد زنگ میزنم میگم چکار کردی؟ میگه فعلا کامپیوترها رو خریدم میگم نقد یا قسطی؟ میگه نقد! میگم چقدر شد؟ میگه 5000!
»» بازم بگم؟ ای داد بی داد از ما، تو این آب و خاک ایران چی هست که اینهمه آدم کار درست ازش بلند میشه؟
شماها اگه تجربه چیزی دارین برای همنوعان خودتون بگین که هم من هم دیگرون ممنون هستیم. خود من هم یه تجربه خیلی تلخ دارم که شاید سرفرصت گفتمش.
۱۶:۳۰ - مامان غزل |