رضازاده

من در حالیکه دارم تقلا می کنم که در شیشه ی مربای توت فرنگی باز کنم، به غزل میگویم: من زورم نمی رسه که این را باز کنم. یا باید بذارمش توی آب جوش یا باید یکی باشه که زورش زیاد باشه، بازوی قوی داشته باشه، پهلوون باشه که بتونه این رو باز کنه. به نظرت بدم به کی که این رو برام باز کنه؟
غزل: رضا زاده!
من : شیلیک خنده.
۰۹:۱۲ -
مامان غزل
![]() |