دخترم - غزل


پنجشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۴

اندر احوالات نسل سوخته

نوشته زیر از وبلاگ یک قطره است. چه قشنگ و با زبون روان و ساده گفته:
با هم که رودروایسی نداریم حتی اگر همین فردا هم بساط جمهوری اسلامی برچیده بشه و یه حکومت کاملا مردمی سرکار بیاد بعید می دونم حتی ده درصد ایرانی های مقیم امریکا به مملکت برگردن .تکلیف نسل اولی که همان زمان انقلاب مهاجرت کرد کاملا معلومه الان دیگه نیاز به دکتر و متخصص و بیمارستان مجهز داره که اگه چشم شیطان کور سالمه بره چکاپ کنه و اگر هم بیماره تحت مراقبت های لازم باشه .تکلیف نسل دوم که ان زمان وابسته به خانواده بوده و حالا تحصیل کرده امریکا شده و زندگی مستقلی داره هم معلومه . یا با همسر خارجی سر می کنه که هرگز نمی تونه راضی اش کنه در ایران زندگی کنه و یا با همسر ایرانی زندگی می کنه که مدتهاست تجارت و دفتر و مطلب و ... خودشون رو دارن و با اینهمه وام و بدهی کردیت کارت و سرمایه گذاری فکر نکنم بتونن تصمیم بگیرن برگردن .تکلیف نسل سوم هم که الان یا مدرسه می ره یا کالج و دانشگاه معلومه بنده خدا از زبان فارسی فقط سلام و خداحافظی رو بلده و کلمه پدرسگ ! که معمولا پدرها خیلی دوست دارن در مورد بچه هاشون به کار ببرن .این وسطها یه نسل سوخته هم هست مثل نسل ما که از اونجا رونده و از اینجا مونده هستیم . نصف عمرمون رو توی ایران گذروندیم و با سختی هاش سوختیم و ساختیم (البته اون موقع نمی دونستیم چقدر داریم می سوزیم ) حالا که پامون رسیده به اینجا دوست داریم از بقیه عمرمون استفاده لازم رو ببریم .اون ده درصد اولی که گفتم ممکنه به مملکت گل و بلبل رویایی برگردن یه تعداد بازنشسته ها و حقوق بگیرهای دولت امریکان که نمی تونن واقعا با اون حقوق توی امریکا زندگی ایده الی داشته باشن با یه مقدار اندوخته بیست و چند ساله برمیگردن ایران تا یه اپارتمان بخرن و با حقوق سوشیال سکیورتی زندگی نسبتا خوبی در ایران داشته باشن .زندگی اینجا اگر چه ایده ال نیست اما از بعضی جاها خیلی قابل تحمل تره . بنابراین اگه کسی براتون تعریف می کنه که اینجا جهنمه درست مثل ایران و دولتش ابلیس است مثل دولت ایران و برنامه های تلویزیون احمقانه و خسته کننده است مثل تلویزیون ایران و قانونش تخماتی (ببخشید) است مثل قوانین ایران و همه چیزش از ایران بدتر است و ما فقط داریم با صبوری تحمل می کنیم باید برایش توضیح داد تفاوت بدی اینجا با انجا مثل این است که یک نفر در یک لگن اب اجابت مزاج کند و یک نفر در دریا اینکار را انجام بدهد کدام یک قابل تحمل تر است.
اما نسل سوخته که بدجوری هم سوخته اند و تا عمر دارند جاهای سوخته شون میمونه و ترمیم نمیشه، اکثریت را تشکیل میدن که ممکنه وضعیت زندگیشون اینور آبها خیلی بهتر باشه ولی تا عمر دارن همیشه رنج پنهانی قلب شون رو آزار میده و همیشه در پشت پرده لذت های زندگیشون یه قلب ناآرام هست. فقط دلمون به بچه هامون و آینده شون خوشه که اونم اگه مسیر بشه.