دخترم - غزل


یکشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۴

دری وری

در راستای اینکه پشتم در طول تعطیلات تابستونی بد جوری باد خورده بود و هم اینکه من توی خونه درس بخون نیستم پاشدم رفتم دانشگاه و درس خوندم. فکر می کنم 6 ساعت متوالی شد. از نتیجه اش هم راضی بودم. فردا هم دوباره باید برم درس بخونم. چیزه! از تیم هورتونز رسپبری هات اسموتی خریدم و نوش جان کردم. یه چیزی است توی مایه های شیر داغ و اسانس اون چیزی که انتخابش می کنین با یه عالمه کف شامپوی سرتون. آیسد کاپوچینو هم دست کمی از این یکی نداره با این تفاوت که اگه این رو بخورین یخ می زنین. اینا به فارسی میشه معجون. چه قشنگ براتون ترجمه کردم. نه؟
پ.ن : این بلاگ رولینک چرا از کار افتاده؟