دخترم - غزل


چهارشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۴

اختلاف من و آقای مهربان

تازگیها مد شده که همه میان توی وبلاگشون از اختلافات میان خودشون و همسرشون می نویسن. منهم میخوام از اختلافی که من و آقای مهربان داریم و از روز اول ازدواجمون با ما بوده و گذشت زمان نه تنها کمرنگش نکرده که پررنگترش کرده. خودتون انصاف بدین که حق با منه یا آقای مهربان.
حالا نفستون توی سینه تون حبس کنین و ببینین که اختلافمون سر چی است. اختلافمون سر یک موضوع شدیدا" قدیمی و کهنه است و همه شما در طول زندگی به نحوی با آن برخورد داشته اید. اگه گفتین چی است؟
چشم زدن.
من یا آقای مهربان میگوییم که چشم زدن یک واقعیت است و با صدقه و یا اسفند دود کردن رفع بلا میشه ولی دیگری که من یا آقای مهربان باشیم میگوید که چشم زدن همه اش خرافات است که آدمهای بیکار میایند چند تا اتفاق را که افتاده به هم ربطش میدن.
با نظرات شما منتظر خاتمه یافتن اختلاف میان خودمون هستیم.