دخترم - غزل


دوشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۶

18+

ساعت دوی صبحه و خیلی با خودم کلنجار رفتم که اول صبحی وراجی نکنم ولی نتونستم.
چند روز پیش که این رو دیدم، دلم یه جوری شد. خواستم عکسه رو اینجا بذارم و نوشته رو کپی پیست کنم و بهش لینک بدم، بعد دیدم که نه همونجا باشه بهتره. مرتب هم میرم اونجا و سرک می کشم! هرچقدر هم که به عکس نگاه می کنم، بازم سیر نمی شم. قابل توجه بعضی ها که زیبایی زندگی رو با همه ی سختی هاش درک نمی کنن! ولی اینم اجتناب ناپذیره که حتما" باید جفت باشین و شکمتونم سیر! اگه جفت ندارین که یالا بجنبین! اگه هم بی پول هستین برای اونم بجنبین! وای به حال اونایی که نه جفت دارن نه پول!!! برای اینجور آدم ها فعلا" صبر توصیه می کنم!!!
همیشه عاشق باشین!