اتاق غزل
الان که اینا رو دارم می تاپم حسابی از کت و کول افتاده ام. چونکه یهو تصمیم گرفتم که دکور اتاق غزل رو عوض کنم، بیشتر به خاطر اینکه نمی خواستم تخت خواب غزل کنار پنجره باشه که توی زمستون قطبی اینجا اذیت بشه. دکور عوض کردن اتاقی که کتاب زیاد داره واقعا" آدمیزاد افکن هستش باضافه شستن و سابیدن و رختشویی و اینها. فعلا" شب بخیر.
همممم تا یادم نرفته بگم که پیانوی غزل هم رو جابجا کردیم. این یکی دیگه آخرش بود. گردنم درد گرفته و نمیتونم تکونش بدم.
۲۱:۲۰ -
مامان غزل
![]() |