دخترم - غزل


سه‌شنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۴

برای خالی نبودن عریضه!

شکر خدا خوبم و خوشحال. نتیجه امتحانا عالی بودن و امیدوارم که امتحانای بعدی بهتر بشن.
هالوین رو با غزل گلم رفتم الواتی و کلی کیف کردم به جای روزهایی که باید کیف می کردم و نکردم. به هیچ وجه نمی خوام این روز های خوب و شاد و دوست داشتنی بودن با غزل و تجربه کردن روزهای کودکی پا به پای غزل رو از دست بدم. این اولین هالوینی بود که جدی گرفتمش. سال اول که نمیدونستم هالوین چیه و از سرما جرات نمی کردیم از جامون تکون بخوریم. سال دوم هم بفهمی نفهمی گیج و ویل می زدم. سال سوم که امسال باشه عالی بود. اینشالا سال دیگه برای خودم هم لباس هالوینی دست و پا می کنم و بیشتر میرم الواتی. چقدر لذت بخش است چند ساعتی همه چیز را فراموش کردن و بودن در دنیای کودکی که فقط دنیای شادی است.