دخترم - غزل


دوشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۴

دندانپزشک

دیدم وبلاگم هی پینگ میشه (از اون داستانهای قدیمی!) گفتم بیام چند خطی بنویسم. گرچه حسش نیست. داشتن یه دندانپزشک خانوادگی توی کانادا همانقدر مهم است که داشتن یه دکتر خانوادگی. روی سخنم با اونایی است که حساب و کتاب می کنن و می بینن که خرج سفرشون به ایران و دندانپزشک رفتن معادله با رفتن به دندانپزشک اینجا. حالا نمیدونم که حرفهایی که می زنم از نظر شما ها چقدر درسته ولی از نظر خودم کاملا" درسته که میام و اینجا می نویسم.
صلاح در اینه که همه ی شما ها یه دندانپزشک خانوادگی (از اونایی که همیشه یه لبخند ملیح به لبشونه و مو های جو گندمی رو به سفید دارن و یه گردنبند طلا با آویزه صلیب به گردنشونه!!!) داشته باشین و هزینه اش حتی اگر بیمه دندانپزشکی ندارین و خیلی بالاست را بپردازین و پرونده تشکیل بدین بهتر از اینه که برین ایران و معلوم هم نیست چه بلایی سر مروارید های نازنین تون میارن. از ایرانی ها هر کاری بر میاد. البته من قصدم اصلا" و ابدا" توهین به ایرانی ها و دندونپزشک ها نیست و برای این کار دو دلیل دارم : اول اینکه خودم ایرانی هستم دوم اینکه برادرم و بیشتر فامیل های نزدیکم از دم دکترو متخصص های جوراجور هستن.
و هم اینکه هر شش ماه یکبار حتما" برین برای چک آپ و تمیز کردن دندان ها. تمیز کردن دندان خیلی خیلی مهم است که متاسفانه در ایران به جز برای یه عده خیلی کمی برای بقیه جا نیفتاده و نمیدانند تمیز کردن و یا جرم گیری دندان یعنی چه و اهمیت آن چقدره. پوسیدگی های جزئی دندانتان را به هیج وجه نذارین بیشتر بشن که بتونین بیشتر از خوردن ته دیگ که همتون عاشگشین لذت ببرین. آمین!
نا سلامتی یه عمر میخواهین اینجا زندگی کنین و اگه خدای نکرده یه مشکلی برای دندونتون پیش اومد سریع تر میتونین با دندونپزشک خانوادگیتون حل و فصلش کنین.
پ.ن. : چند جا دیدم که نوشته بودن: لاو ترکوندن. هرچی فکر کردم نفهمیدم معنی اش چیه. هلپ پلیز! این یکی یعنی کمکم کنید لطفا"!!!