دخترم - غزل


پنجشنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۴

ارتباط با غزل

بعضی ها علاقه مند هستن که بدونن ما (من و آقای مهربان) چطوری با غزل ارتباط بر قرار میکنیم. راستش این سوال یه سوال خیلی کلی است و ارتباط خانواده به خانواده و والدین به والدین با توجه به شرایطشون و محیطشون و حتی تربیتشون فرق می کنه. بعضی ها هستند که به جز زبان اشاره با هیچی نمیتونن ارتباط بر قرار کنن. بعضی ها هستند که نصفه نیمه حرف میزنند. بعضی ها هستن که میتونن خوب جمله بندی کنن و حرف بزنن که اینها مستقیما به فرهنگ خانواده و تربیت بر می گرده. بچه ای که از پدر و مادر ناشنوا متولد میشه شرایط استثنایی پدرو مادرانشون براشون پذیرفته است و باهاش بزرگ میشن و با هر روشی که پدر ومادر برای ارتباط در پیش می گیرن ارتباط بر قرار می کنن. دقیقا" مثل اینه که شما با بچه هاتون کردی حرف بزنین یا انگلیسی یا فارسی. بچه ها هم به همون زبون حرف می زنن. در آمریکای شمالی زبان اشاره به عنوان یه زبان رسمی پذیرفته شده است. ما با غزل حرف می زنیم و لبخوانی می کنیم وحرف های همدیگر را میفهمیم و هیچ مشکلی نداریم. اما خدا به دادم برسه وقتی که غزل میاد به فرانسوی برام شعر میخونه و بلغور می کنه. یک کلمه اش را نمی دانم که هیچ تظاهر می کنم به فهمیدن و اینکه خیالی خوشحالم و کلی تشویقش می کنم و ذوقش می کنم. امسال که مشکلی نیست. اما از سال دیکه که غزل هوم ورک داره و کمک میخواد کلی فکرم را مشغول کرده. برم فرانسوی یاد بگیرم نمی صرفه. چون که غزل خیلی سریع است و من خنگ در جا می زنم.
پ.ن. : احتمال داره که از این به بعد خیلی کمتر بنویسم. چون که فعلا" سخت گرفتار درس و دانشگاه هستم. ولی اگه کسی سوالی داشته باشه خوشحال میشم بتونم جواب بدم. اگرهم تا به حال به بعضی از سوال ها جواب نداده ام دلیلش اینه که جوابشون توی آرشیوم هست و میتونن جواب سوالاشون اونجا پیدا کنن.