قورباغه رو قورت بده!
برای انجام کاری نه چندان خوشایند، دو دل بودم، می خواستم عقب بندازمش (چه کار زشتی!). اما آقای مهربان گفت: تا من هستم، بریم دنبالش که من هم کمکت می کنم، غرغر ممنوع، یالا راه بیفت که بریم. خلاصه، کارهایی که باید انجام می شد، انجام شد. الان هم دارم نفس راحتی می کشم. الان که یک حس خیلی خوب دارم به خاطر تو هست آقای مهربان!
فردا هم یه کار نه چندان خوشایند دیگه دارم که امیدوارم اونم تا قبل از پایان روز تموم و انجام بشه.
مرسی آقای مهربان به خاطر اینکه امروز یک نصفه قورباغه رو قورت دادی، مرسی به خاطر محبت های بی دریغت، مرسی به خاطر درک کردنت. هرچند که گاهی مثل امروز سر به سرم میگذاری و می گی: آخ جون نقطه ضعفت رو پیدا کردم، از این به بعد می دونم چه کار کنم، هه هه هه هه!!!
الان رفتی که بخوابی، من هم دو کلمه نوشتم و کامپیوتر رو خاموش می کنم می رم لالا.
راستی! خیلی گشنمه ها! ولی هم نمی خوام چیزی بخورم هم اینکه دندونام رو مسواک زدم.
فردا هم یه کار نه چندان خوشایند دیگه دارم که امیدوارم اونم تا قبل از پایان روز تموم و انجام بشه.
مرسی آقای مهربان به خاطر اینکه امروز یک نصفه قورباغه رو قورت دادی، مرسی به خاطر محبت های بی دریغت، مرسی به خاطر درک کردنت. هرچند که گاهی مثل امروز سر به سرم میگذاری و می گی: آخ جون نقطه ضعفت رو پیدا کردم، از این به بعد می دونم چه کار کنم، هه هه هه هه!!!
الان رفتی که بخوابی، من هم دو کلمه نوشتم و کامپیوتر رو خاموش می کنم می رم لالا.
راستی! خیلی گشنمه ها! ولی هم نمی خوام چیزی بخورم هم اینکه دندونام رو مسواک زدم.
۰۰:۰۶ -
مامان غزل
![]() |