ای زندگی کشکی
دارم فکر می کنم به اینکه مادر بزرگم با اینکه مثل نسل های امروزی تحصیلات عالیه نداره، همه جور سبزی ها رو می شناسه، انواع و اقسام غذاهای خوشمزه و مقوی و غیر مقوی رو بلده درست کنه، انواع و اقسام داروهای گیاهی رو می شناسه. فعلا" این رو داشته باشین...
کدوم از ما ها با اینهمه دور دنیا رفتن هامون و درس خوندن هامون و مسلط بودن به چند تا زبون و چه چه، چند نوع سبزی رو می شناسیم؟ فوقش فقط جعفری و نعناع و گشنیز و شاهی. کدوممون بلدیم غذاهای لذیذی که اونا بلدن، رو درست کنیم؟
منظورم مقایسه نیست. منظورم اینه که اینجور علم هایی که پدربزرگ و مادربزرگامون دارن، کم کم داره به فراموشی سپرده میشه و هیچکس درصدد نیست که این چیز ها رو از بزرگان بیاموزه، یا اینکه اگه درصددش هست، امکانش نیست.
هیچکدوممون اون سلامت جسمانی و روحی که اون قدیما داشتن رو نداریم. اون آرامش هایی که توی نشستن روی تخته های چوبی در حیاط حوض دار در هوای بسیار عالی تابستونی بود، رو نداریم.
اینا رو همینجوری گفتم...
و اگه دوست داشتین میتونین این پست جالب رو هم بخونین که بعدا" کسی نیاد بگه مگه زوره که بخونیمش؟؟؟
و هم اینکه یادم باشه که یه روز بادنجون سرخ کنم و بپزم و بذارم تو دیس، توی یه ظرف دیگه آبلیمو و پیاز خام ریز کرده و نمک و نعنای خشک بریزم و مخلوط کنم. یه طرف دیگه سفره مون هم نون های نازک (لواشه؟ نه؟) بذارم و سبزی و مخلفات و... نون رو با بادنجون و آبلیموی فوق الذکر نوش جون می کنند. از کشک بادنجون هم خیلی خوشمزه تره. امتحان کنین. اگه جور شد و تونستم، برای این غذای اسپشیال مهمون قبول می کنیم.
۲۰:۳۲ -
مامان غزل
![]() |