دخترم - غزل


یکشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۴

خسته امه

با اینکه اول صبحی هست ولی خیلی خسته امه. احساس کوفتگی شدیدی می کنم. دو حالت داره : یا دارم سرما می خورم و مریض میشم یا از عوارض ورزشه. با اینکه دیشب به آقای مهربان سپرده بودم که امروز صبح زود مرا بیدار کنه و غزل رو هم بفرسته برای بیدار شدنم، هرکاری که اون دو تا کردن نتونستم پاشم.
فعلا" خواهشا" تبلیغ این زیر گنبد کبود رو بکنین تا من یکمی سرم خلوت تر شه و هم سرحال بشم و برگردم.
پ.ن. : آهان یادم اومد که دیشب خواب دیده ام. وقتی خیلی مفصل خواب می بینم صبحش خیلی خسته امه. احساس کوفتگی ام هم به جای خودش.